دلنوشته دکتر فرهودی به مناسبت شهادت استادان شهید دانشگاه

153 بازدید

دکتر فرهودی، استاد بازنشسته دانشکده فیزیک یادداشتی به مناسبت شهادت پنج استاد شهید دانشگاه نوشته است که در ادامه می خوانید:

 

 

بسم الله الرّحمن الرّحیم

"مردمانی جان خود را بر جهان افزوده اند       آفتاب جانشان در تاروپود جان ما (فریدون مشیری)"

چند روزی از شروع حمله رژیم غاصب صهیونی و شهادت جمعی از عزیزان این مرز و بوم و مردم بیگناه گذشته بود، ولی هنوز نتوانسته بودم از دست دادن همکاران عزیز و دلبندم در دانشگاه، آن اسوه های ایمان، علم و عمل  را  باور کنم. البته ثمرات علم و وجودشان باقی است. "چو میوه داد فراوان، درخت بشکند از بار     ثمر چو داد نهالم، چه غم اگر که شکستم (حسان)". افکارم بهر سو می رفت، یک لحظه به یاد اردیبهشت 1359 و واقعه طوفان شن در صحرای طبس افتادم. گرچه در ابتدا برخی از این واقعه درک درستی نداشتند، ولی به سرعت مشخص شد که این واقعه یک امداد غیبی در دفاع از انقلاب اسلامی بوده. حتی بعد از اقرار رئیس جمهور وقت آمریکا به این واقعه، آنهایی هم که خودشان را به خواب نزده بودند فهمیدند حداقل اتفاقی طبیعی جلو عملیات ارتش آمریکا را سد کرد که اگر واقع می شد خیلی تلخ بود. لذا در آن زمان که امکانات دفاعی ایران کم بود به فرمان خداوند شن‌ها مأمور این یاری شدند. فکرم به این بود که در شروع این جنگ دوازده روزه چه شده که خبری از این نوع کمک‌ها را نداشتیم، کاشکی مثلاً هوا طوفانی شده بود و پُر از رعد و برق، یا این که این افراد بهر دلیلی در خانه نمی بودند، ولی حیف، چنین نشده بود. در همین حال و هوا بودم که فکرم به اتفاقات دلخراش، تکان دهنده و جانکاه در غزه افتاد. مجدداً افکارم به این بود که آنجا هم نیاز به امدادهای غیبی، که اگر هم بوده، بیشتر و واضح‌تر، چیزی شبیه به واقعه طبس، داره و خدا کنه اتفاق بیفتد. ذهنم به مضمون آیه 214 سوره بقره رفت که خداوند گفته هنوز مانند آنچه برسر پیشینیان آمده برسر شما نیامده، از سختی چنان آنان به هول و هراس درآمدند که حتی رسول خدا و کسانی که با وی ایمان آورده بودند گفتند پیروزی خدا کی خواهد بود. در همین افکار و شاید دعا به وقوع آن چنان یاری هایی بودم که از نظر زمانی نزدیک شدیم به محرم. عجب، در واقعه کربلا هم، که آن انسان های پاک و متقی بهمراه امام حسین (ع) بودند، خبری از امدادهای غیبی در یاری آنان و شکست لشکریان ظلم نشده. ناگهان به خودم آمدم که باور تمام وجودم این است که خداوند حکیم و قادر است، پس واقعه کربلا هم از این حیطه خارج نبوده و همه اش حکمت حق تعالی بوده. چیزی که به احتمال زیاد حضرت زینب (س) علی رغم آن همه مصیبت های عظیم و جانکاه، نه فقط برای پاسخ به یزید ملعون و به زعم ما سوزاندن جگر وی، بلکه شاید توفیق درک این حکمت را داشته و دریچه ای از عالم دیگه برایش گشوده شده و دیده که شهدا چه فیض عظیمی یافته اند و در جوار خداوند روزی می خورند. برای همین گفته بود در ورای آن عظمت مصیبت بار کرب و بلا، جز زیبایی ندیدم، چیزی که برای چون منی درکش راحت نیست. "گهوارۀ عشق تاب خون می خواهد      پیمانۀ حق شراب خون می خواهد (سرابی)". اما گویا این چنین نهضت حسینی لازم بوده تا در طول تاریخ، اسلام ناب و چنین الگویی ماندگار شود، همان طور که تاریخ گواه آن است. کربلا در کربلا می ماند اگر زینب (س) نبود.  در انتهای آن آیه هم، خداوند هشدار می دهد که پیروزی خدا نزدیک است و احتمالاً خیلی عوامل و نتایج  بدست آمده، ولی نگاه و توجه ویژه همراه با خلوص می خواهد تا درک شوند. آن طور که گفته اند، مصیبت غزه، از طرفی بیداری جوامع و ملت ها را در پی داشته و از طرفی نقاب از چهره کریه مدعیان دروغین حقوق بشر و برخی دولت های غربی و آمریکا برداشته و چهره کریه و واقعی جنایت کاران جنگی و حامیان آنان را برملا کرده.  انشاءالله این ظلم های آشکار سبب هر چه زودتر ظهور منجی عالم شود. "اهل دل را به نیایش اگر آدابی هست   یاد دیدار رخ و موی تو آداب من است (امام خمینی)".

از ثمرات شهادت عزیزانمان در این جنگ دوازده روزه  هم، علی رغم همه سختی ها در معیشت، یکی اتحاد و وحدت ملت ایران بوده و دیگر این که حداقل برای خیلی ها که خودشان را به خواب نزده بودند چهره درونی و واقعی برخی جوامع بین المللی و دولت های غربی و آمریکا واضح شد و از طرفی لزوم قدرتمندتر شدن در امور دفاعی و استحکام هر چه بیشتر در دین و دانش مشخص شد. به حق که ملت برومند و غیور ایران همان اند که به قول فردوسی: همه سر به سر تن به کشتن دهیم     از آن به که کشور به دشمن دهیم.

میتوانید این مطلب را با دیگران به اشتراک بگذارید: