یادداشت دکتر موحد با عنوان امتداد کربلا و عاشورا: پیوند جاودانه با ایران
دکتر سید محمدصادق موحد عضو هیأت علمی دانشکده فیزیک، یادداشتی با عنوان «امتداد کربلا و عاشورا: پیوند جاودانه با ایران» منتشر کرده است که در ادامه می خوانید:
باسمه تعالی
امتداد کربلا و عاشورا: پیوند جاودانه با ایران[1]
واقعهای که به بهانۀ آن قلم به دست گرفتم تا درست بعد از گذشت 1386 سال از وقوع آن، دربارۀ آن و نسبت آن با اقتضائات زمانی و مکانی، بنویسم چیزی نیست که اولین بار باشد در مورد آن قلمفرسایی شده باشد. از جنبههای مختلف پیرامون آن بحثها انجام شده و تحلیلها نگاشته شده است. یکی از فاخرترین تحلیلها، کتاب قیام امام حسین (ع)، نگاشته محقق چیرهدست، سید جعفر شهیدی است. خطیب نامآور شهید مرتضی مطهری نیز در دوران معاصر، در کتاب حماسه حسینی با رویکردی نوین به این مهم پرداخته است. کتاب انسان 250 ساله نوشته مقام معظم رهبری نیز از ساحتی جدید وجوه ظهوری آن را برشمرده است؛ در این کتاب مواردی برشمرده شده است که هرگز با مطالعه خود این واقعه به تنهایی، قابل استخراج و استنباط نبود. فتح خون نگاشته سید شهدای اهل قلم، شهید مرتضی آوینی، از دیگر بروندادهای ادبی در این مورد است. شرح وقایع عاشورای 61 هجری در مقاتلی نظیر مقتل الحسین(ع) ابومخنف و لهوف سید ابن طاووس، نیز برخی از مهمترین منابع آشنایی با این رویداد به شمار میرود. آنچه این عصر عاشورا را در نگاه من- هنگام نگارش این سطور با الهام از واقعه کربلا- از عاشوراهای سالهای اخیر متمایز میکند، ریشه در صفآرایی بدون واسطه و منجر به تجاوز آشکار احزاب و جبهه کفر به ایران عزیز دارد. واقعۀ عاشورای سال 61 هجری هر چند در نگاه نخست نتیجهای جز کشتهشدن و شکست خاندان پیامبر عظیمالشأن که از حیث کثرت در مقایسه با جریانات اصلی تفکر آن زمان در نهایت قِلّت بود، در پی نداشت، لیکن جنگ روایتها بعد از گذشت یک هزاره و اندی، حاکی از فتح الفتوحی است که آشکارا تفسیر آیه شریفۀ زیر را به تصویر میکشد:
كَم مِن فِئَةٍ قَليلَةٍ غَلَبَت فِئَةً كَثيرَةً بِإِذنِ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ مَعَ الصّابِرينَ[2](آیه 249 سوره بقره)،
واقعهای که در آن درسها و پیامهایی عمیق و ماندگاری در مورد نسبت ارادهها و عقیدهها به سنت الهی، پیدا میشود و با گذشت زمان و تغییر موقعیتها وجوه تازهای از آن آشکار میگردد. مسیری که نضج گرفته از کلام وزین سید الشهداء است: مثلی لایبایع مثله[3]. اگر کوفیان سال 61 هجری، امام زمان خود را نشناختند و بعد از دعوت از وی، او را رها کردند، هیهات که مردمان پاکنهاد ایرانزمین در این شناخت دچار کاستی و توهم شده باشند. آنها خصوصاً در این 46 سالی که از انقلاب شکوهمند اسلامی میگذرد، ثابت کردند که ولایتمدارانی ثابتقدم هستند. مردمان نجیب این مرز و بوم، هزارههاست که زبانزد شرافت، مردانگی و ایستادگی هستند و این ویژگی با دمیدن دم مسیحایی معمار کبیر انقلاب اسلامی و زمینهسازی برای ظهور منجی آخرالزمان، رنگ و بویی فاخر به خود گرفت و متبلور شد:
ز روز ازل غیرت مردها به زانو درآورده نامردها[4]

این دیوار نگاره با الهام از صحنه شکست و به زانو درآمدن والریانس امپراطور روم در برابر شاپور ساسانی که در نقش رستم در استان فارس به نمایش درآمده است، طراحی و اجرا شده است (ایده و طرح: سعید کریمی)
کربلا و عاشورا نه صرفاً واژههایی از یک موقعیت و زمانی خاص هستند که مفاهیمی ملفوف در تار و پود جغرافیا و تاریخ ایران و مردمانش. همان امتدادی که نه در جهت اشتباه تاریخ بلکه در صحیحترین جایگاهی که قابل تصور است، میتوان آن را قرار داد، تجلیای از تلفیق هویت ایرانی با غیرت دینی در هزاره سوم که الگویی تمام عیار از آزادگی و بصیرت را به نمایش میگذارد. ابتلائات و آزمایشها، سنتهای الهی هستند و مپندار که گریزی از آن است و سرآمد آنها جهاد در راه خداست:
كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ كُرْهٌ لَكُمْ ۖ وَعَسَىٰ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ ۖ وَعَسَىٰ أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ ۗ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ[5] (آیه 216 سوره بقره)
و میدانیم که:
إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنْيَانٌ مَرْصُوصٌ[6] (آیه 4 سوره صف)
گرچه که جنگ حق علیه باطل، خرابی، مصیبت و کشته شدن، دارد، اما موقعیتهای تعالیاش برای مومنین راستین، بیهمتا و بیبدیل است. قرائن و شواهد حاکی از این است که نبرد کنونی، جنگ عقاید و اندیشههاست و بیتردید نیز از دشوارترین مجاهدتها است. اما به کلام حق تعالی ایمان داریم، آنگاه که فرمود:
إِذْ تَقُولُ لِلْمُؤْمِنِينَ أَلَنْ يَكْفِيَكُمْ أَنْ يُمِدَّكُمْ رَبُّكُمْ بِثَلَاثَةِ آلَافٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ مُنْزَلِينَ[7] (آیه 124 سوره ال عمران)
در این آیه، معادلات دنیوی و دنیای مادی به بدیهیترین شکل ممکن خود نادیده گرفتهمیشود؛ آنگاه که بندگان مومن، با ایمانی راستین و راسخ تکلیف خویش در برابر جبهه باطل را تشخیص دهند و بر اساس تقوای الهی، اقدام لازم و عمل شایسته انجام دهند. همانا قلههای رفیع و خاستگاههای فاخر و باشکوه سعادتمندی موحدین در هنگامه جهاد جلوهگر میشود و تلفیقش با استقامت، با صبر و تقوا، زمینه مدد الهی را در گسترهای جدید فراهم میکند:
بَلَىٰ ۚ إِنْ تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا وَيَأْتُوكُمْ مِنْ فَوْرِهِمْ هَذَا يُمْدِدْكُمْ رَبُّكُمْ بِخَمْسَةِ آلَافٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ مُسَوِّمِينَ[8] (125 آل عمران)
از جمله آموزههای محوری عاشورا و قیام ابا الاحرار- نه فقط برای ما ایرانیان در این برهه، بلکه برای همه آزادگان جهان- این است که بیش از گذشته به این مهم معطوف شویم که هیچ تغییری در سنت الهی از حمایت از مظلومان نیست و سرانجام حکومت زمین به مستضعفان از مومنانی خواهد سپرد که با ایمانی راستین حق امام خود را شناختند و با بصیرت در مسیر انقلاب استقامت ورزیدند. اینجاست که میتوان بشارت فرج را به تمامی دریافت و با جان و دل درک نمود. آری رخدادها، اکنون بیش از گذشته مؤید این واقعیت است که تنها با ایمان به خدا، صبر و شکیبایی و تسلیم ولی الامر بودن میتوان به احدی الحسنیین رسید:
قُل هَل تَرَبَّصونَ بِنا إِلّا إِحدَى الحُسنَيَينِ[9] (آیه 52 سوره توبه)
و آنانکه در این راه به شهادت نائل نشوند، عاقبت میمیرند و شهادت در طریقت دین و میهن چه زیباست. چه غبطۀ عظیمی برای ما اعضای هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی که سالها همنفس فرهیختگانی از این مرز و بوم بودیم، زیستیم، همصحبتیها داشتیم، مباحثه کردیم، در راه اعتلای علمی کشور عزیزمان، برای آموزش نسلی دلباخته کشور، همفکریها کردیم، و چه مظلومانه انتخاب شدند و به شهادت رسیدند و خوشا به سعادت ابدیشان و افسوس به حال ما:
"پندار ما این است که ما ماندهایم و شهدا رفتهاند، اما حقیقت آن است که زمان ما را با خود برده است و شهدا ماندهاند." (شهید آوینی)
با ایمانی استوار باور داریم که با خون پاک شهیدان، اتحاد، ایثار و مقاومت، نضج میگیرد و به ثمر مینشیند و اکنون وظیفه ما به عنوان جهادگران عرصه علم و فناوری بسی دشوارتر و خطیرتر گردیده است، چرا که یقین داریم توانمندی برتر، مسولیتی افزونتر و در پی آن خدمت گستردهتر به کشور و ارزشی بالاتر؛ پس باید شالودۀ استوار این کارزار باشیم به حول و قوۀ الهی:
وَکَأَیِّن مِّن نَّبِیٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّیُّونَ کَثِیرٌ فَمَا وَهَنُواْ لِمَا أَصَابَهُمْ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَمَا ضَعُفُواْ وَمَا اسْتَکَانُواْ وَاللّهُ یُحِبُّ الصَّابِرِینَ [10](آیه 146 سوره آل عمران)
وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ ۚ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ[11]
سید محمدصادق موحد عضوهیأت علمی دانشکده فیزیک
15 تیرماه 1404 ه.ش
6 جولای 2025
10 محرمالحرام 1447
تهران، ایران
[1] این متن کوتاه به بهانه سالگرد عاشورای حسینی، حملۀ رژیم سفاک اسرائیل به وطن عزیزم ایران و دلتنگیهایم نسبت همکاران عزیز شهیدم در دانشگاه شهید بهشتی خصوصاً دوست و استاد عزیزم شهید دکتر محمدمهدی طهرانچی و شهید دکتر سید امیرحسین فقهی که به دست رژیم غاصب صهیونیستی در شامگاه 23 خردادماه 1404 به شهادت رسیدند، نگارش شده است.
[2] چه بسا گروه اندکی که به توفیق خدا بر گروه بسیاری پیروز شدند، و خدا با شکیبایان است.
[3] مثل من (حسین) با مثل او (یزید) بیعت نمیکند.
[4] شعر از هاشم کرونی اهل استان فارس.
[5] جنگ [با دشمن] بر شما مقرّر و لازم شده، و حال آنکه برایتان ناخوشایند است. و بسا چیزی را خوش ندارید و آن برای شما خیر است، و بسا چیزی را دوست دارید و آن برای شما بد است؛ و خدا [مصلحت شما را در همه امور] میداند و شما نمیدانید.
[6] خدا کسانی را دوست دارد که صفزده در راه او جهاد میکنند [و از ثابت قدمی] گویی بنایی پولادین و استوارند.
[7] آن هنگام که به مؤمنان میگفتی: آیا شما را بس نیست که پروردگارتان به سه هزار فرشته نازلشده شما را یاری دهد؟
[8] آری، اگر شکیبایی ورزید و پرهیزکاری کنید و دشمنان در همین لحظه، جوشان و خروشان بر شما بتازند، پروردگارتان شما را با پنج هزار فرشته نشاندار یاری می دهد.
[9] بگو: آیا درباره ما جز یکی از دو نیکی [پیروزی یا شهادت] را انتظار می برید؟
[10] چه بسا پیامبرانی که انبوهی دانشمندانِ الهی مسلک [و کاملان در دینِ] به همراه او با دشمنان جنگیدند، پس در برابر آسیبهایی که در راه خدا به آنان رسید، سستی نکردند و ناتوان نشدند و [در برابر دشمن] سر تسلیم و فروتنی فرود نیاوردند؛ و خدا شکیبایان را دوست دارد.
[11] و توفیقم فقط به [یاری] خداست؛ بر او توکل کردم و به سوی او باز میگردم (آیه 88 سوره هود).
